ندای هدایت

 ديروز يك روز طوفاني در تاريخ پرونده هسته اي ايران بود. ايران چند ضربه كاري پي در پي به دشمنان غربي خود وارد كرد، ضرباتي كه بي گمان هيچ تحليلگر يا سازمان اطلاعاتي آن را پيش بيني نكرده بود.

 

در گام اول ايران اعلام كرد كه مجتمع هاي سوخت 20 درصد براي راكتور تهران را به طور كاملا بومي توليد كرده و اولين مجتمع از اين نوع را در قلب راكتور تهران جاي گذاري كرد.


خبر دوم اين بود كه ايران نسل جديدتري از ماشين هاي سانتريفيوژ را توليد كرده كه در قياس با نسل هاي قبلي در واقع نسل چهارم محسوب مي شود و قدرت تفكيك آن 3 برابر نسل اولي است كه اكنون به عنوان ماشين استاندارد در تاسيسات غني سازي ايران استفاده مي شود.

سومين خبر اين بود كه ايران تعداد ماشين هاي سانتريفيوژ در تاسيسات غني سازي خود را به نحو قابل توجهي افزايش داده است.

چهارمين خبر كه به نحو كاملا غير منتظره اي منتشر شد و براي مدتي تمام منابع غربي را در شوك فرو برد اين بود كه ايران تقريبا به طور ناگهاني اعلام كرد 6 كشور اروپايي وارد كننده نفت از ايران در آستانه قطع دريافت نفت قرار دارند مگر اينكه در رويه خود اصلاحاتي اساسي به عمل بياورند.

و آخر از همه، سعيد جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران به كاترين اشتون رئيس تيم مذاكره 1+5 با ايران نامه اي نوشت و اعلام كرد كه ايران آماده است مذاكرات با 1+5 را در اولين فرصت ممكن از سر بگيرد.

 


يك بار ديگر اين صحنه را مرور كنيد. چه اتفاقي در حال رخ دادن است. آيا آمريكايي ها و اروپايي ها هرگز تصور مي كردند كه ايران چنين پاسخ هايي براي آنها تدارك ديده باشد و ايران همه اين پاسخ ها را در يك روز اعلام كند؟ ابتدا اجازه بدهيد ببينيم چه اتفاقي افتاده است.

اعلام توليد بومي سوخت راكتور تهران يك دستاورد فني بسيار گرانقيمت است. به نوشته کیهان، روزي كه مذاكرات وين در اكتبر 2009 ميان ايران و گروه وين (فرانسه، آمريكا و روسيه) متوقف شد، گلن ديويس سفير آمريكا در آژانس بين المللي انرژي اتمي و نماينده اين كشور در مذاكرات وين به صراحت اعلام كرد حال كه ايران مكانيسم مبادله را براي تامين سوخت راكتور تهران نمي پذيرد، بايد مطمئن باشد كه خود به تنهايي قادر به توليد سوخت اين راكتور نخواهد بود.

در واقع كاملا روشن بود كه غربي ها اميد فراوان دارند كه بتوانند با گروگان گرفتن سرنوشت 850 هزار بيمار سرطاني در ايران پس از پايان يافتن سوخت راكتور و توقف توليد راديو داروها، ايران را وادار به كوتاه آمدن در مقابل درخواست خود براي مبادله مواد هسته اي و نهايتا تعليق غني سازي اورانيوم كنند. حتي در مذاكرات استانبول هم كه آخرين مذاكرات انجام شده ميان ايران و كشورهاي غربي است، اعضاي گروه وين مجددا با تاكيد متكبرانه بر اينكه ايران نمي تواند سوخت راكتور تهران را در داخل توليد كند از ايران خواستند حجم مواد ارسالي به خارج را از 1200 به حدود 1800 كيلوگرم افزايش بدهد. پاسخ ايران در مقابل تمام اين سخنان اين بود كه تن به هيچ درخواست زياده خواهانه اي نخواهد داد و اگر غربي ها مي خواهند يك بار ديگر اراده و تسليم ناپذيري ايران را امتحان كنند، انتخاب با خودشان است.

نكته جالب تر اين است كه قيمت تمام شده راديوداروهايي كه ايران در راكتور تهران توليد مي كند گاه تا 10 برابر كمتر از نمونه هاي مشابه خارجي است و بنابراين ايران به زودي خواهد توانست به يك صادر كننده عمده راديو دارو حداقل در ميان كشورهاي منطقه تبديل شود.


توليد نسل جديد ماشين هاي سانتريفيوژ هم يك خبر راهبردي است. ايران نسل جديد ماشين ها را در حالي توليد كرده است كه از حيث تامين قطعات لازم براي توليد سانتريفيوژها در تحريم كامل قرار دارد و اين تحريم ها آنچنان سخت گيرانه است كه تمامي استانداردهاي مندرج در اساسنامه آژانس را درباره ضرورت تسهيل همكاري هاي صلح آميز ميان كشورها نفي مي كند. با اين حال، ايران موفق شده يك سانتريفيوژ با طراحي كاملا بومي، و قطعات و ساختاري كاملا متفاوت از آنچه در نمونه هاي خارجي وجود دارد را به طور انبوه توليد كند.

معناي اين دستاورد فني در ساده ترين بيان ممكن آن است كه اولا بازدهي و بهره وري تاسيسات غني سازي ايران به هر ميزان كه ماشين هاي قبلي با ماشين هاي جديد جايگزين شود افزايش خواهد يافت، ثانيا تاسيسات هسته اي ايران مي توان حداقل تا يك سوم ابعاد فعلي كوچك شود، ثالثا با افزايش كارايي ماشين ها حجم توليد مواد غني شده افزايش خواهد يافت و ضايعات و دورريز فرآيند كاهش خواهد يافت بنابراين ايران مي توان در زمان كمتر محصولي با كيفيت و حجم بيشتر توليد كند. 

روشن است كه تحقق همزمان همه اين تحولات در تاسيسات غني سازي ايران به معناي يك انقلاب همه جانبه است. تاسيساتي كه غربي ها مي گفتند روز به روز در حال كاهش كارايي است و با سر هم كردن رمان هاي علمي تخيلي درباره موضوعاتي مانند استاكس نت از كند شدن كار در آن خبر مي دادند اكنون در آستانه يك جهش عظيم است و به زودي در وضعيتي قرار خواهد گرفت، هم از نقطه غير قابل بازگشت عبور مي كند و هم وارد منطقه مصونيت خواهد شد.

اما درباره قطع صادرات نفت به اروپا موضوع بسيار مهم تر است. روز اولي كه صهيونيست ها ايده قطع خريد نفت از ايران را در دامن اروپا و آمريكا گذاشتند تحليلشان اين بود كه اين امر به سرعت ايران را در موقعيتي قرار خواهد داد كه مجبور شود ميان بقاي نظام و تداوم سياست هاي هسته اي اش، يكي را انتخاب كند. تصور آمريكايي ها و اروپايي ها در عين حال اين هم بود كه با قرار دادن يك دوره مهلت 6 ماهه مي توانند اولا؛ فشارها و اعتراض هاي داخلي را در ايران احيا كنند و ثانيا؛ با اعمال تدريجي تحريم اول جلوي وارد شدن شوك به بازار جهاني نفت را بگيرند و ثالثا؛ جايگزين هايي براي تامين نفت خود بيابند. 

در واقع غرب تصور مي كرد اينجا انتهاي كار است و ايران هم قادر به يافتن هيچ راه حل يا نشان دادن واكنش متناسبي نخواهد شد. بدون شك چيزي كه آمريكايي ها و اروپايي ها حتي به آن فكر هم نمي كردند اين بود كه ايران تصميم بگيرد خود درباره قطع صادرات نفت پيش دستي كرده و اروپا را در حالي كه پيكر ضعيفش زير بار بحران اقتصادي در حال له شدن است، سرماي شديد آن را فرا گرفته و هيچ جايگزيني هم براي خريد نفت با شرايط مناسب پيدا نكرده در مخمصه اي تاريخي و بي سابقه قرار بدهد. 

بدون شك اين تصميم ايران در اين مقطع، يك تصميم تاريخي است. در حالي كه غرب سعي مي كرد جدول زماني خود را به ايران تحميل كرده و چارچوب هاي فضا را شكل بدهد، اكنون روشن است كه ايران به اصلي ترين تعيين كننده مشخصات صحنه بازي مبدل شده است.

و گام آخر يعني ارسال نامه به كاترين اشتون در مناسب ترين زمان ممكن برداشته شده است. ايران اين نامه را پس از يك دور قدرت نمايي كامل به غرب ارسال كرده است. در حالي كه آمريكا و اروپا محاسبات ايران را هدف گرفته بودند، ايران هم محاسبات آنها را هدف گرفته است. پيشنهاد آغاز مذاكرات در حالي كه ايران سوخت رآكتور تهران را توليد كرده دقيقا به اين معناست كه مذاكرات ديگر نمي تواند از همان جايي از سر گرفته شود كه در استانبول پايان يافته بود.

آغاز مذاكرات در شرايطي كه نسل جديد ماشين هاي سانتريفيوژ و تاسيسات فردو در حال بهره برداري است به معناي كاهش اساسي توان غرب براي استفاده از ادبيات تهديد در مقابل ايران است ضمن اينكه به همه كشورهاي مخالف تشديد فشارها و تحريم ها اين پيام را خواهد داد كه بايد در مخالفت خود جدي تر باشند چرا كه تحريم و فشار نه فقط ايران را متوقف نمي كند بلكه مي تواند با افزايش سرعت و عمق برنامه هسته اي ايران آنها را با غافلگيري هاي بزرگتري هم در آينده مواجه سازد. و مهم تر از همه، رفتن پاي ميز مذاكره هنگامي كه ايران در قطع صادرات نفت به اروپا پيش دستي كرده است مهم ترين اهرم مذاكراتي اشتون را از وي خواهد گرفت. 

ترديدي نيست كه كاترين اشتون و اعضاي گروه 1+5 قصد داشتند در مذاكرات آينده ايران را تهديد كنند كه يا با درخواست هاي آنها موافقت مي كند يا اينكه تحريم نفتي ايران از سوي اتحاديه اروپا حتما در ماه ژوئن 2012 اعمال خواهد شد. حالا خانم اشتون چه چيزي براي تهديد ايران در اختيار خواهد داشت؟


بن بست راهبردي و در نتيجه فاجعه مذاكراتي كه مجموعه تحولات روز 26 بهمن به غرب تحميل كرد جاي بحث هايي بسيار عميق تر از اين دارد اما يك نكته در هر حال جان كلام است: تلاش خصمانه براي تغيير محاسبات ايران جز اينكه به تعديل ذليلانه خط قرمزهاي غرب ختم شود، هيچ نتيجه ديگري نخواهد داشت.

ارسال در تاريخ پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 

                                           
 
    کلیپ تصویری در مورد فروش دختران ایرانی در امارات !

                   دانلود
ارسال در تاريخ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 

در مراسم افتتاح دستاوردهای جدید صنعت هسته ای نام چند سایت هسته ای به نام شهدای هسته ای تغییر کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در مراسمی که امروز چهارشنبه در تهران با حضور رئیس جمهور برگزار شد، سایت فردو به نام سایت شهید علیمحمدی ، سایت هسته ای تهران به نام سایت شهید شهریاری و مجتمع پژوهش و فناوری سایت تهران به نام شهید رضایی نژاد تغییر نام یافت.

علاوه بر این سایت نطنز نیز به عنوان سایت شهید احمدی روشن و مجتمع غنی سازی اس 8 سایت نطنز نیز به نام شهید قشقایی تغییر نام یافت.
 
ارسال در تاريخ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 

 

 

 

 

 

 

 

 رسانه هاي بيگانه جنجال فراواني درباره امكان تكرار وقوع حادثه اي مشابه نيروگاه فوكوشيما در نيروگاه اتمي بوشهر برپا كرده اند، اما آيا امكان تكرار چنين واقعه اي در ايران وجود دارد؟

 زلزله 9 ريشتري در سواحل ژاپن بار ديگر ناتواني انسان را در مقابل تغييرات طبيعي و خشم زمين به نمايش گذاشت. 
 

در حالي كه جامعه ژاپن تمام تلاش خود را براي آمادگي درمقابل يك زلزله تمام عيار و استحكام ساختمان ها و بناهاي ساخت دست بشر متمركز كرده بود، ناگهان سونامي و امواج چندين متري سبب غافلگير شدن ژاپني ها شد. 
 

اين امواج كه در اثر حركت زمين در بستر دريا ايجاد شده بودند، ناگهان سواحل و شهرهاي ساحلي شمال شرق ژاپن را تبديل به كوهي از آوار و خرابه كردند و تنها در شهر "مياگي " سبب كشته و مفقود شدن ده هزار نفر شدند. 
 

به گزارش فارس،در اين ميان فاجعه ديگري نيز در راه بود و آن هم اختلال در نيروگاه اتمي فوكوشيما و انفجارهاي پياپي در راكتورهاي آن و خطر ذوب شدن ميله هاي سوخت هسته اي و تكرار فاجعه اي همچون واقعه چرنوبيل در اتحاد جماهير شوروي بود. 
 

البته در اين ميان تلاش تكنسين هاي ژاپني براي جلوگيري از چنين واقعه اي موثر بوده و از ذوب شدن ميله هاي سوخت جلوگيري شده است اما نكته اي در اين ميان جالب است، تلاش رسانه هاي بيگانه براي تحت تاثير قرار دادن برنامه هسته اي ايران و نا امن جلوه دادن تاسيسات هسته اي ايران است. 
 

نكته اي كه شايد تنها تعبير شايسته آن گرفتن كره از آب است.

 

 

* آيا بوشهر هم مانند فوكوشيما خواهد لرزيد

نيروگاه بوشهر و فوكوشيما از لحاظ موقعيت مكاني تقريبا شبيه به يكديگرند. هر دو نيروگاه در حاشيه دريا احداث شده اند تا براي خنك كردن بخار توليدي توسط نيروگاه از آب دريا استفاده شود.
گرچه دو نيروگاه از لحاظ ساختاري با يكديگر تفاوت هايي دارند، اما از اصول مشتركي براي كار برخوردار هستند. 
در اين ميان آنچه كه سبب ايجاد اختلال در نيروگاه اتمي فوكوشيما را فراهم كرد، نه زلزله نه ريشتري بلكه انهدام تاسيسات خنك كننده نيروگاه توسط سونامي بود. 
البته نكته اصلي در اين ميان آن است كه آيا استان بوشهر از لحاط لرزه اي قادر به ايجاد زلزله اي با قدرت هشت تا نه ريشتر است تا بتواند سونامي همانند سونامي ژاپن ايجاد كند و نيروگاه اتمي بوشهر را در هم بكوبد. 
استان بوشهرتقريبا نواري به نسبت باريك است و در فاصله بين 27 درجه تا 30 درجه عرض شمالي و 50 تا 52 درجه طول شرقي قرار گرفته است. 
اين استان از شمال به استان خوزستان و قسمتي از استان كهگيلويه وبوير احمد واز شرق به استان فار س و از جنوب شرقي به قسمتي از استان هرمزگان واز جنوب وغرب به خليج فارس محدود است . 
گسل‌هاي اصلي لرزه اي منطقه بوشهر عبارتند از: 
 

1-گسل كازرون:كه اين گسل گسلي است تقريباً شمالي -جنوبي با جابجايي امتداد لغز راست گر ودر بخش باختري شهر كازرون گسترش دارد.كه در حدود 210 كيلو متر از جنوب كوه دينار در شمال شروع مي شود وتا ساحل بوشهر در خليج فارس ادامه دارد و داراي درازاي حدود 120 كيلومتر است. 
2-گسل برازجان:كه اين گسل بارها مكان زلزله هاي مخرب منطقه بوشهر بوده است. 
3-گسل كره بس يا زون گسل منگرك:كه اين گسل در 90 كيلومتري شرق منطقه بوشهر قرار دارد.وطول آن 130 كيلومتر است. 
4-گسل هاي زير تاقديس ها، گسل هاي كوچك فشاري وكشش و گسل هاي تراستي كه سبب ايجاد لرزه هاي كوچك مي شوند. 
نيروگاه اتمي بوشهر در فواصل 110 كيلومتري از منطقه زلزله خيز كارون و در فاصله 170 كيلومتري از منطقه لرزه خيز فيروز آباد قرار دارد. 
به غير از لرزه هاي كوچك 4 تا 5 ريشتري زمين لرزه هاي بزرگ در منطقه محدود به استان فارس، عملا گسل فعالي كه لرزه هاي سنگين در منطقه را ايجاد كند، در نزديكي نيروگاه بوشهر وجود ندارد. 
با اين حال حتي اگر ادعاهاي رسانه هاي خارجي را باور كنيم و حتي امكان زمين لرزه هايي كه در هر دو قرن اتفاق بيفتد را در نظر بگيريم، امكان به وجود آمدن لرزه هايي با درجه 7 ريشتر در مقياس دروني زمين را در نظر بگيريم، باز هم چنين لرزه اي براي ايجاد اختلال و يا حتي تخريب يك نيروگاه اتمي ناكافي است. در ژاپن نيز يك زمين لرزه 9 ريشتري نيروگاه اتمي فوكوشيما را با مشكل مواجه كرد، واقعه اي كه در تاريخ لرزه نگاري استان بوشهر طي چند هزار سال گذشته بي سابقه است و اين مساله بنا به گفته علي اكبر اعتماد رييس سازمان انرژي اتمي در زمان آغاز ساخت نيروگاه مورد توجه قرار گرفته است.

اما چگونه نيروگاه بوشهر مي تواند چنين لرزه اي را تحمل كند؟

 

*ضربه گيرهاي 112 اينچي نيروگاه اتمي بوشهر

براي ايمن سازي نيروگاه اتمي بوشهر در مقابل لرزه هاي احتمالي تمام سازه بر روي ضربه گير هاي لاستيكي ساخته شده است. 
ضربه گيرهايي كه روي پلاستيك هايي به ضخامت 112 اينچ بنيان گذاشته است. اين لرزه گيرها امكان مقاومت در مقابل زمين لرزه هايي تا 8 ريشتر را فراهم مي كند. 
در كنار اين نيروگاه بوشهر از سپرهاي حفاظتي ديگري نيز بهره مي گيرد. اين گونه ملاحظات و تمهيدات ايمني در هيچ صنعتي نظير صنايع هسته اي رعايت نمي شود. گرچه با تكنولوژي موجود امكان ساخت و بهره برداري صد در صد ايمن نيروگاه هاي هسته اي وجود ندارد، آسيب پذيري نيروگاه هاي جديد به مراتب كمتر از آسيب پذيري محتمل در زمينه هاي ديگر استفاده از تمدن صنعتي است

 

*ساير لايه هاي حفاظتي نيروگاه بوشهر

در حال حاضر در سراسر دنيا ايمني نيروگاه هاي هسته اي از جمله نيروگاه بوشهر بر پايه "دفاع در عمق " بنا نهاده مي شود. چنين ديدگاهي طراحان را بر آن وا مي دارد تا سلسله اي از حايل هاي فيزيكي را به صورت پشت سر هم در مسير انتشار مواد راديو اكتيو به محيط مدنظر قرار دهند. 
وجود چند لايه حايل فيزيكي از آثار سوء مواد راديو اكتيو به پرسنل بهره بردار، محيط پيرامون نيروگاه و مردمي كه در اطراف نيروگاه زندگي مي كنند، جلوگيري مي نمايد. اين حايل ها به ترتيب عبارتند از: شبه سراميكي قرص هاي سوخت، غلاف ميله هاي سوخت، تجهيزات مدار اول، كره فولادي و در نهايت كره بتوني. لازم به ذكر است كه بيش از 98% محصولات شكافت (مواد راديواكتيو) در داخل شبه سراميكي قرص هاي سوخت محبوس مي گردند. 
ساختمان بتني رآكتور در مقابل برخورد مستقيم هواپيماي غول پيكر بوينگ 747، هواپيماهاي جنگي و زلزله اي به شدت 8 ريشتر مقاوم بوده و در صورت بروز چنين سوانحي هيچ صدمه‌اي به تأسيسات راكتور و قلب آن وارد نمي‌شود و سيستم كنترل و حفاظت خودكار نيروگاه به راحتي آن را خاموش و به وضعيت ايمن مي‌رساند 
جالب اينجا است كه نيروگاه اتمي چرنويل در اتحاد جماهير شوروي كه در سال 1986 منفجر شد، فاقد گنبد بتوني محافظ بود و همين مسئله سبب گسترش مواد راديو اكتيو شد.

 

*سوء استفاده رسانه اي از يك موضوع

در نهايت تمام اين گفته ها به اين نكنه كه ختم مي شود كه تمام نيروگاه ها تحت نظر آژانس بين المللي انرژي اتمي فعاليت مي كند. 
هر نيروگاهي بر آغاز فعاليت بايد جواز لازم را از آژانس انرژي اتمي را كسب كند. 
نيروگاه اتمي بوشهر نيز مانند تمام نيروگاه هاي اتمي اين بازرسي ها را پشت سر گذاشته است و در صورت هرگونه نقص از ادامه كار آن جلوگيري مي شود 
البته اين در صورتي است كه اين رسانه ها آژانس بين المللي انرژي اتمي را قبول داشته باشند و اعتقاد نداشته باشند كه آژانس بين المللي انرژي اتمي با ايران همدست شده است. 
 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 

بیست و پنجم بهمن ماه 23 سال قبل، جنجالی ترین حکم اعدام تاریخ معاصر دنیا صادر شد: «اعدام به محض رویت مجرم» حکمی که امام خمینی (ره) درباره سلمان رشدی اعلام کرد و واکنش های سیاسی و اجتماعی زیادی را در پی داشت اما هیچ کدام از این واکنش ها نتوانست از خشم جوامع اسلامی نسبت به این نویسنده مرتد و تلاش برای اجرای حکم او کم کند.
مجله مهر:   بیست و پنجم بهمن ماه 23 سال قبل، خبرسازترین حکم اعدام تاریخ معاصر دنیا صادر شد: «اعدام به محض رویت مجرم» حکمی که امام خمینی (ره) درباره سلمان رشدی اعلام کرد و واکنش های سیاسی و اجتماعی زیادی را در پی داشت اما هیچ کدام از این واکنش ها نتوانست از خشم جوامع اسلامی نسبت به این نویسنده مرتد و تلاش برای اجرای حکم او کم کند. در این حکم آمده بود:
 
«باسمه تعالى‏
 
إنا لله و إنا إلیه راجعون‏
 
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مى‏رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى‏باشند. از مسلمانان غیور مى‏خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه. ضمناً اگر کسى دسترسى به مؤلف کتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد.
 
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
 
روح الله الموسوی الخمینى‏ 25 بهمن 1367/ 7رجب1409»
 
 
 
سلمان رشدی «آیات شیطانی» اش را در سال 1987 به سفارش «گیلون ریتکن»، رئیس یهودی انتشارات وایکینگ نوشت و برای نگارش آن 580 هزار پوند دستمزد دریافت کرد. دستمزدی که به اعتقاد خیلی از مولفان، تا آن زمان در تاریخ انگلستان بی سابقه بود. اما این کتاب، در کمتر از یک ماه در هند ممنوع اعلام شد و مردم بنگلادش، سودان، مصر، افریقای جنوبی، سریلانکا و پاکستان هم با راه اندازی تجمع های اعتراض آمیز، خواستار جلوگیری از انتشار آن شدند.
 
 
 

در همان زمان امام خمینی (ره) حکم اعدام سلمان رشدی را صادر کردند و دولت انگلستان در واکنش به این حکم حمایت خود را از این نویسنده مرتد علنی کرد. وزارت کشور انگلیس اقدامات شدید امنیتی را برای سلمان رشدی در نظر گرفت و اعلام کرد که مسئولیت حمایت از او را به عنوان یک شهروند انگلیسی به عهده می گیرد. سلمان رشدی بعد از آن در مکانی نامشخص و تحت نظارت محافظان دولتی انگلیس نگهداری شد اما هزینه های محافظت از او در سال آنقدر بالا بود که ولیعهد انگلستان یک بار اعلام کرد سلمان رشدی سربار پرخرجی برای مالیات دهندگان انگلیسی است!
 
 
 
محبوبیتی که به نفرت تبدیل شد
 
سلمان رشدی در خانواده ای به دنیا آمد که پدر، یک تاجر تحصیل کرده اهل کمبریج بود و مادر آموزگاری در بمبئی. او قبل از آن که به سن 14 سالگی برسد، برای حضور در مدرسه راگبی به انگلستان سفر کرد و همان جا در یک مدرسه خصوصی در بمبئی ثبت نام شد تا بعدها در در رشته تاریخ ادامه تحصیل دهد.
 
علاقه سلمان رشدی به ادبیات باعث شد تا بعد از فارغ التحصیلی، اولین کتاب خود را با عنوان گریموس منتشر کند اما این کتاب مورد استقبال مردم قرار نگرفت. شش سال بعد، سلمان رشدی دومین اثر خود را به نام بچه‌های نیمه‌شب منتشر کرد که بر خلاف اثر قبلی توجه محافل ادبی را جلب کرد و برنده جایزه بوکر شد. اما محبوبیت آثار سلمان رشدی خیلی زود با انتشار چهارمین کتابش به نام آیات شیطانی از بین رفت و اهانت به باورهای مذهبی مسلمانان، از او نویسنده بی تعهدی ساخت که حتی در زادگاهش هم حمایت نمی شد.
 
مبارزه و شهادت
 
مدتی بعد از انتشار حکم اعدام سلمان رشدی، رسانه‏‌هاى خارجى تلاش کردند تا شایعه نادرست بخشودگی مشروط سلمان رشدی را سر زبان ها بیندازند. بر اساس این شایعات، در صورت توبه سلمان رشدی، حکم اعدام او لغو مى‏شد. اما امام خمینى(ره) در این باره فرمودند: «این موضوع صد در صد تکذیب مى‏گردد. سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال، تمامى همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند. اگر غیر مسلمانى از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریعتر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل مى‏خواهد به عنوان جایزه و یا مزد عمل به او بپردازند.»
 

 
 
در همان زمان، مصطفی مازح جوان انقلابی عضو حزب‏الله ‏لبنان مقدمات اجرای حکم سلمان رشدی را  فراهم کرد. او موفق شد خود را به محل اقامت سلمان رشدی در یکی از هتل های لندن برساند و در هتل مستقر شود. اما نیروهای امنیتی به او مشکوک شدند و اتاق را محاصره کردند تا در نهایت انفجار مواد منفجره ای که در اتاق بود منجر به شهادت او شود.
 
شهید مصطفی مازح در وصیت نامه اش خطاب به امام خمینی (ره) نوشته بود: «هیچ کس تو را تنها نخواهد گذاشت... فرمایشات تو را در هر زمان و مکان اجرا خواهیم کرد. شجاعت تو را به یاد جهانیان خواهیم آورد و در روز برگزاری نماز در قدس شریف...»
 
 
 
زندگی پنهانی
 
23 سال از صدور حکم ارتداد سلمان رشدی می گذرد و در تمام این سال ها او همچنان با محافظ و به شکل مخفیانه در مجامع عمومی حاضر می شود. با این حال، سلمان رشدی در آخرین مصاحبه خود با روزنامه آرتس اعلام کرده که آثار فتوای قتل اش هنوز به طور کامل از زندگی او پاک نشده است: «زمانی که (امام) خمینی علیه من فتوا داد، برای مدتی فکر کردم که همه چیز برایم تمام شده، مدت‌های زیادی نمی‌توانستم راحت زندگی کنم، به راحتی نمی‌توانستم هرآنچه را که می‌خواهم بر زبان آورم، چون تحت تدابیر امنیتی خیلی شدید مخفیانه زندگی می‌کردم. مدت زمان زیادی از آن فتوا می‌گذرد و من هنوز زنده‌ام، مردم فکر می‌کنند که فتوای من به فراموشی سپرده شده است، من دیگر نمی‌ترسم و اکنون آنچه را که می‌خواهم به راحتی به زبان می‌آورم.»
 
این در شرایطی بود که سلمان رشدی همراه با محافظان دولتی و بدون حضور عکاسان در این مصاحبه شرکت کرده بود. مصاحبه ای که حتی محل انجام آن هم اعلام نشد!
 
 
 
ممنوعیت حضور غیرفیزیکی سلمان رشدی
 
وحشت سلمان رشدی از حضور در مجامع عمومی به همین جا ختم نمی شود. نفرت جهانی از این نویسنده مرتد آنقدر ماندگار است که او حتی از ظاهر شدن در ویدئو کنفرانس ها هم احساس امنیت نمی کند!
 
چند هفته قبل، وقتی مشاوران سلمان رشدی اعلام کردند که او قصد شرکت در جشنواره بین المللی ادبیات هند را دارد، تجمع های اعتراض آمیزی از سوی مسلمانان این کشور به راه افتاد. نتیجه این تجمعات لغو سفر سلمان رشدی به زادگاهش بود.
 
سازمان های اطلاعاتی در ایالت های مهاراشترا و راجستان هند اعلام کردند که گروهی در بمبئی در نظر دارند او را در جیپور به قتل برسانند و به همین دلیل سلمان رشدی تصمیم گرفت از طریق ویدئو کنفرانس در نشست های جشنواره حضور داشته باشد. اما این حضور غیرفیزیکی هم با مخالفت مسلمانان هندی رو به رو شد و صاحب مکان برگزاری این جشنواره اعلام کرد که عده ای از مخالفان سلمان رشدی به محل برگزاری مراسم وارد شده اند تا از پخش تصاویر او جلوگیری کنند. به این ترتیب نام سلمان رشدی از فهرست شرکت کنندگان در جشنواره خط خورد.
 
 
 
رسوایی های اخلاقی
 
شهرتی که سلمان رشدی به خاطر رفتارهای غیراخلاقی اش به دست آورده، کمتر از شهرت او بعد از انتشار کتاب آیات شیطانی نیست. سلمان رشدی که در 4 ازدواج پیشین خود هر بار یکی از مدل های جنجالی انگلستان را به عنوان همسر خود معرفی کرده، این بار یک رسوایی اخلاقی جدید به بار آورده که پای آن به فیس بوک هم رسیده است.
 
 
 
 
مدتی قبل، دیلی میل خبر داد که یکی از کاربران 30 سال فیس بوک به نام «دوراح رز» از روابط خود با سلمان رشدی پرده برداشته و پیام های مبتذلی را که رشدی برای او ارسال می کرده منتشر کرده است.
 
دوراح که شهرت اخلاقی خوبی ندارد، به دلیل افشای این رابطه از سوی سلمان رشدی تهدید شده و در ارتباط با رسانه ها از رشدی به عنوان فردی بی ادب که چندین بار نامه خشونت آمیز ارسال کرده یاد می کند.
 
ارسال در تاريخ سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 

         سی و سومین بهار آزادی مبارک

ارسال در تاريخ پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 

به هرحال آب و برق مجانی، چه با سفارش امام بوده و چه نبوده، مصوبه دولت موقت در تاریخ ۸ اسفند ۵۷ بوده است آنهم با قید فعلا و برای اقشار کم درآمد، نه برای همیشه و همه مردم. نکته مهمتر اینکه علی رغم چاپ اصل سخنان دوازدهم بهمن امام در مطبوعات آن روز، هنوز هم عده ای اصرار دارند که امام در بدو ورود به ایران، وعده ی آب و برق مجانی را داده است!


ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 طبیعتاً بستن تنگه هرمز با زنجیر نخواهد بود(!) ؛‌ نیروهای مسلح ایران به مدت بیش از دو دهه است که با بودجه های قابل توجه و حمایت های گسترده مسوولان کشور ، مدرن ترین و متنوع ترین سلاح های ضدکشتی را تولید و انبار کرده اند.

 
 " تنگه هرمز"‌ شاه کلید روابط خصمانه ایران و آمریکاست ؛ از زمانی که آمریکایی ها بحث تحریم نفتی ایران را مطرح کردند ، تهران نیز این پیام را علنی کرد:‌ اگر نفت ما صادر نشود ، نفت کس دیگری هم از تنگه هرمز عبور نخواهد کرد.

سپس مانور نظامی ارتش ایران در تنگه هرمز برگزار و نحوه بستن تنگه تمرین شد. قرار است در ماه جاری نیز مانور دیگری توسط سپاه در همین منطقه برگزار شود.

آمریکایی ها هم تهدید کردند اگر ایران تنگه را مسدود کند ، آنها واکنش نشان خواهند داد. قضیه به حدی بالا گرفت که حتی اوباما نیز پیامی به عالی ترین مقام جمهوری اسلامی ایران فرستاد و تنگه هرمز "خط قرمز"‌ ایالات متحده دانست و در همان حال بر مذاکرات مستقیم نیز تأکید کرد.
خلیج فارس و بستن تنگه هرمز

حال سخن این است که آیا ایران می تواند تنگه را ببندد و اگر بست ، چه اتفاقاتی می تواند متصور باشد؟! در این نوشتار می کوشیم به این سوال ها پاسخ دهیم.

ایران چه زمانی تنگه هرمز را خواهد بست؟

تهدید به بستن تنگه هرمز ، مانند گیوتینی است که تا فرو نیفتاده ، می تواند به عنوان اهرم فشار مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین ، ایران تا حد امکان از فرود آوردن این گیوتین تهدیدآمیز اجتناب خواهد کرد.

در عالم سیاست ، صرفاً‌ این مهم نیست که چه کاری انجام دادی ، بلکه این نیز مهم و گاه مهم تر است که چه کاری می توانی انجام دهی.
همین که طرف های مقابل ایران به این باور برسند که ایران توانایی بستن تنگه هرمز را دارد ، خود عامل بازدارنده و اهرم فشار و چانه زنی است.

فرود آوردن گیوتین "مسدودسازی هرمز"‌ زمانی رخ خواهد داد که تهدید غرب در تحریم نفتی ایران به حد تکمیل برسد و واقعاً مانع از فروش نفت ایران در دنیا شوند و نیز فشارهای اقتصادی بر ایران به حدی برسد که ایران چاره ای جز مقابله خصمانه نداشته داشته باشد.

به بیان دیگر اگر ایران مجبور باشد ،‌ اقدام به بستن تنگه خواهد کرد تا اقتصاد کشورهای متخاصم ( چه کشورهای عربی که با افزایش تولید نفت خود بر خلاف سهمیه اوپک راه را برای تحریم ایران هموار کرده اند و چه کشورهای غربی که بانی تحریم علیه ایران هستند) را دچار آسیب متقابل کند.
راهبرد تهران ، "تقسیم زیان های تحریم ایران" است.

بستن تنگه هرمز چگونه محقق می شود؟

طبیعتاً بستن تنگه هرمز با زنجیر نخواهد بود(!) ؛‌ نیروهای مسلح ایران به مدت بیش از دو دهه است که با بودجه های قابل توجه و حمایت های گسترده مسوولان کشور ، مدرن ترین و متنوع ترین سلاح های ضدکشتی را تولید و انبار کرده اند.

اگر تا پیش از این بستن تنگه هرمز صرفاً با نیروهای دریایی و تجهیزات ساحل به دریا مسیر بود و دشمن نیز می توانست با غلبه بر نیروی دریایی و ساحلی قضیه را منتفی کند ، هم اکنون انواع موشک های ضدکشتی ایران می توانند نه تنها از سواحل که حتی از استان آذربایجان غربی و خراسان شمالی هم به سمت کشتی ها در تنگه هرمز شلیک کنند.
علاوه بر این موشک های بالستیک ، موشک های میان برد (مانند قارعه و نصر1) قادرند از کنار آب های خلیج فارس تا عمق خاک استان کرمان ، تنگه را مدام موشک باران کنند.

همچنین مین گذاری تنگه هرمز مخصوصاً با استفاده از قایق های تندرو - که به تیراژ زیاد در اختیار نیروهای مسلح ایران قرار دارند و بسیار هم مدرن و مجهزند - می تواند تنگه را ببندد ؛ حال بماند راکت ها و توپخانه ساحلی و قایق های پرنده و هواپیماهای بدون سرنشین و ... ایران.
تنگه هرمز

نکته این که تمام عرض تنگه هرمز برای کشتی های بزرگ و نفت کش ها قابل عبور نیست و تنها کانالی به عرض حدوداً 10 کیلومتری معبر نفتکش ها و کشتی های عظیم الجثه است. بنابراین بارش مداوم تیر بر یک کانال بسیار کوچک 10 کیلومتری کار سختی نیست.

بعد از بستن تنگه هرمز چه اتفاقی می افتد؟

این سوال مهم تری از نحوه بستن تنگه هرمز است ؛ بعد از بستن تنگه هرمز چه اتفاقی می افتد و آیا ایران می تواند همچنان تنگه را بسته نگه دارد؟ 

به فرض این که ایران اعلام کرد از ساعت یک دقیقه بامداد فردا اجازه عبور کشتی از تنگه را نخواهد داد و عبور کنندگان را موشک باران و غرق خواهد کرد.

طبیعتاً بعد از این تهدید ، هیچ شرکتی ریسک نخواهد کرد تا کشتی و سرنشینان آن را به خطر بیندازد و از زیر باران موشک و از میان مین هایی که هر لحظه ممکن است منفجر شوند عبور دهد.

اینجاست که اولین کشتی عبوری که ممکن است با لابی آمریکا و با اسکورت ناوهای آمریکایی صورت بگیرد تعیین کننده خواهد بود.
اگر این کشتی مورد حمله ایران قرار نگیرد و بعد از ان هم روند عبور و مرور طبق روال معمول انجام شود ،گیوتین ، بی آنکه گردنی را بزند فرودافتاده و ایران قضیه را باخته است . لذا بدیهی است که وقتی ایران "مجبور"‌به اعلام مسدودی تنگه شده ، "مجبور"‌به اعمال مسدودی ان نیز خواهد بود و اولین انفجارها شکل می گیرد و قیمت نفت با جهشی بی سابقه مواجه می شود.

در چنین شرایطی آمریکا دو راه بیشتر ندارد:‌یا دست روی دست بگذارد و برغم آن همه ادعا و قدرتمندی ، تماشاگر تسلط ایران باشد یا آن که وارد معرکه شود تا تنگه را بگشاید و جریان انرژی را به حالت عادی درآورد.

طبیعتاً امریکا نیز مانند ایران نمی خواهد از پیش بازنده باشد و لذا تصمیم به اقدام خواهد گرفت. اما قضیه این است که چه اقدامی؟ اگر پروسه بستن تنگه هرمز در همان تنگه و سواحلش بود ، شاید می شد با یک نبرد دریایی سنگین ، نیروهای دریایی و ساحلی ایران را شکست داد و با استقرار تعداد بیشتری از یگان های دریایی آمریکایی ، امنیت نفتکش ها را تأمین نمود ولی قضیه اینجاست که طرف دریایی نیروهای آمریکایی ، ناوها و ناوچه های متعارف نیستند که با چند موشک بتوان کارشان را ساخت و به زیر آبشان فرستاد بلکه چالش اصلی آنها حجم انبوه و نامتقارن قایق های تندروی جنگی است و مهم تر این این ها ،‌موشک هایی که نه الزاماً از نقاطی ثابت در ساحل که از نقاط متحرک در همه جای ایران به سمت آن 10 کیلومتر شلیک می شوند و عملاً تنگه را ناامن و مسدود می نمایند.

اینجا باز هم امریکا بین سه تصمیم قرار می گیرد:‌ 
-کنار آمدن وضعیت پیش آمده
-مذاکره با تهران و دادن امتیازات برای بازگشت به شرایط قبلی
-از بین بردن عوامل تهدید تنگه هرمز ؛ بدین معنا که ارتش ایالات متحده ، جنگ را فراتر از درگیری در دریا و حوزه پیرامونی کشتی ها و نفتکش ها به عمق خاک ایران ببرد و بکوشد تمام موشک اندازهای متحرک ایران را شناسایی و منهدم کند.

بدیهی است که حالت نخست به معنی شکست آشکار آمریکاست و لذا این گزینه قطعاً در دستور کار ایالات متحده قرار نخواهد گرفت.
می ماند دو گزینه بعدی که اجرای هر کدام از آنها بستگی تام به شرایط ان زمان دو حریف دارد. اگر آمریکا و متحدانش در شرایطی باشند که بدانند در صورت حمله به ایران پیروز میدان هستند در این گزینه تردیدی نخواهند داشت و الا رو به مذاکره خواهند آورد زیرا اقتصاد آنها نمی توان برای مدت طولانی با قیمت های نجومی انرژی ادامه حیات دهد.
کشتی بعد از حمله

اقدام احتمالی آمریکا برای نابودسازی توان موشکی ایران در عمق خاک ایران ، به معنای حمله نظامی به تمامیت ارضی تلقی می شود و جنگ تمام عیار نتیجه ان خواهد بود. 

اما قضیه اینجاست که برای آمریکا بعد از دو تجربه ذی قیمت افغانستان و عراق ، حمله نظامی به کشور ثالثی در منطقه هرگز در اولویت نیست. نظامیان آمریکا و متحدانشان یک دهه بعد از اشغال افغانستان ، هنوز تلفات می دهند و این اواخر هم کاخ سفید اعلام کرده که حاضر به گفت و گو با طالبان است، همان طالبانی که برای نابودی شان به افغانستان حمله شده بود!

هر چند حمله آمریکا ، برای ایران بسیار خسارت بار خواهد بود و حتی می توان بیشتر از خسارات وارده بر آمریکا بر ما لطمه وارد می شود چون ما در خاک خون می جنگیم و در این باره نمی توان شعار درمانی کرد ولی آمریکایی ها در تصمیم خود برای حمله به ایران ،‌ خسارت های وارده به ایران را در نظر نخواهند گرفت بلکه در وهله اول آسیب هایی که خود متحمل خواهند شد را محاسبه می کنند و اتفاقاً همین حسابگری هوشمندانه غربی است که تا کنون آنها را از حمله نظامی به ایرانی که اساساً قابل مقایسه با عراق و افغانستان نیست ، بازداشته است.
ناو آمریکایی

به فرض حمله آمریکا به ایران ، یقیناً اوضاع تنگه هرمز ، نه تنها بهتر نمی شود بلکه آتش افروخته شده در هرمز به کل منطقه نیز سرایت می کند و عواقبی به همراه خواهد داشت که هیچ کس از گستردگی و طول مدتش خبر ندارد.
بنابراین ، حمله فراگیر به ایران نیز برای گشودن هرمز ، نقض غرض خواهد بود.

بنابراین ، اگر قرار باشد حمله ای فراگیر به ایران صورت گیرد ، تصمیم گیری درباره آن ، صرفاً جنبه های تاکتیکی برای بازگشایی تنگه نخواهد داشت ، بلکه الزاماً تابعی از راهبرد کلی آمریکا در قبال ایران خواهد بود. بنابراین دغدغه استراتژیک آمریکا می تواند این باشد که اقدام ایران به بستن تنگه هرمز ، قبل از زمانی باشد که آمریکا و متحدانش مهیای حمله به ایران هستند.

لذا آمریکایی ها از همین الان تمام تلاش های خود را معطوف این کرده اند که اساساً نگذارند کار به عملی کردن تهدید ایران در بستن تنگه هرمز برسد زیرا در چنان وضعیتی یا باید وارد جنگ با ایران با آینده نامعلوم - برای هر دو طرف - شوند و یا مذاکره کنند و امتیاز دهند.
امضای اوباما


هم از این روست که در پیام اخیری که اوباما برای رهبری ایران ارسال کرده ،‌بعد از تهدید درباره بستن تنگه هرمز ، دعوت به مذاکره هم وجود دارد؛ این گزینه ای عاقلانه برای آمریکایی هاست که به جای مذاکره در شرایط جنگی برای بازکردن تنگه ، در شرایط غیرجنگی حاضر برای نبستن تنگه مذاکره کنند.

 
ارسال در تاريخ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 عمق تنگه به طور متوسط ۵۰ متر و عرض آن حدود ۴۸ کیلومتر است و ایران نیز در حواشی این تنگه به حدود ۳۶ جزیره تسلط کامل دارد

 

مالکیت آبهای دریای ایران حدود ۲۱ کیلومتر است و جالب اینجاست که بدانید قسمت پر عمق و مناسب این تنگه در محدوده آبهای دریایی ایران و در واقع بین جزایر تنب بزرگ و ابو موسی واقع شده است که این قسمت حدودا ۲۸ کیلومتر است

تمامی نفتکشهای غول پیکر و حتی ناوهای آمریکایی و کشتی های تجاری نیز برای عبور از این تنگه مجبور هستند از آبهای دریایی ایران و نه از آبهای سرزمینی گذر کنند و این ناوها ، نفتکشها و غیره هر روزه برای عبور و مرور از ایران اجازه عبور میگیرند و در واقع اعلام کد میکنند.

 

ارسال در تاريخ دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله

 

ظاهرا، دنیا در 21 دسامبر سال 2012 به پایان می رسد! بله، درست متوجه شدید! یا حداقل بخش بزرگی از نوع بشری نابود خواهند شد! دیگر برای شغل آینده ی خود برنامه ریزی نکنید! بدنبال خرید خانه نباشید، و در عوض، چند سال آخر زندگی تان را هرآنطور که می خواهید بگذرانید. اکنون شما11ماه فرصت دارید که از زندگی لذت ببرید... قبل از پایان دنیا!

 

خُب این سخنان عجیب و غریب چیست؟ تا بحال ما از این پیش گویی ها زیاد شنیده ایم، ولی هنوز اینجاییم و سیاره مان هنوز سرجایش است. چرا این سال 2012 اینقدر مهم شده است؟ این اخبار در تمام دنیا در حال پخش شدن است. (مثلا: در روزنامه اعتماد شماره 1300 یا پایگاه خبری تقریب)

پایان دنیا در سال 2012 ؟!

واقعیت این است که تقویم مایا در سال 2012 به پایان می رسد، به همین دلیل مایاها به دنبال هر دلیل مذهبی، علمی، اخترگویانه و تاریخی می گردند تا بیابند که چرا این تقویم می گوید که جهان رو به پایان است. رسالت مایایی کسب قدرتی است که بتواند مردم را در تمام جوامع نگران کند.

متآسفانه من برای تمامی معتقدین به این تقویم خبرهای بدی دارم! هیچ رستاخیز عظیمی در 2012 روی نخواهد داد، ولی چرا؟

 

تقویم مایایی

تقویم مایا چیست؟ این تقویم توسط تمدنی پیشرفته به نام مایاها در حدود 250 تا 900 میلادی بوجود آمده است. شواهد مربوط به امپراطوری مایا به قسمتهای جنوبی مکزیک تا گواتمالا و اِل سالوادور می رسد.

آمریکای مرکزی
منطقه ی حضور مایاها

مردمی که در جامعه ی مایایی ساکن بودند، مهارت پیشرفته ای در نوشتن داشتند و در ساختن شهرها و مدنیت توانایی عجیبی پیدا کرده بودند. مایایی ها احتمالا بخاطر اهرام و ساختمانهای بزرگ دیگری که ساخته اند معروف شده اند.

اهرام
اهرام تمدن مایا

مردم مایا در فرهنگ امریکای مرکزی تأثیر زیادی داشته اند، نه فقط از طریق تمدن خویش، بلکه با جوامع بومی که در این منطقه تشکیل داده اند. در حال حاضر هنوز شمار زیادی از مایاها هنوز زنده اند و سنن باستانی خود را ادامه می دهند.

مایاها

مایایی ها از تقویم های مختلفی استفاده می کردند و زمان را بعنوان گردش هایی روحانی درنظر می گرفتند. ازآنجایی که این تقویمها استفاده های عملی زیادی داشتند، مثل: کاربردهای اجتماعی، کشاورزی، اقتصادی و... ، به عنصر مذهبی قوی ای تبدیل شده بودند. این کاملا با تقویم میلادی جدید متباین است که تنها دارای معانی اجتماعی و اقتصادی است.

تقویم مایا

بیشتر تقویمهای مایایی کوتاه بودند. تقویم تزولکئین (Tzolk"in) در 250 روز تمام می شد و تقویم هاآب (Ha"ab) طول سال را 365 روز درنظر می گیرد.  مایایی ها این دو تقویم را با هم ترکیب کردند تا تقویمی به نام «گرد تقویم» (Calandar Round) تهیه نمودند: که برابر است با یک چرخه از 52 هاآب (تقریبا 52 سال که برابر طول تقریبی یک نسل است.) درون یک گرد تقویم چرخه های 13 و 20 روزه وجود دارد. واضح است که این سیستم  تنها زمانی استفاده می شود که 52 سال را 18980 روز واحد در نظر بگیریم. بعلاوه ی این سیستمها، مایایی ها چرخه ای داشتند به نام «چرخه ی زهره». ایشان با دقت زیاد تقویمی شکل دادند که بر اساس موقعیت زهره در آسمان شب بود. وهمچنین ممکن است که آنها تقویمهای مشابهی برای سیارات دیگر هم داشته اند.

تقویم مایا
تقویم مایایی

با استفاده از گرد تقویم هیچ گاه نمی توان سالی قدیمی تر از 52 سال را مشخص کرد! پس چگونه می توان تاریخ های طولانی را با استفاده از تقویم مایایی ها تعیین نمود؟

 

پایان شمارش طویل= پایان دنیا؟

مایاها برای حل این مشکل روشی ابتکاری بکار بردند. در نهایت تقویم آنها از دوره ی بلندی استفاده کرد که 5126 سال دارد. این دوره بر اساس ملاحظات مذهبی، دوران قاعدگی، محاسبات ریاضی روی اعداد 13 و 20 و همچنین اساطیر اخترگویانه ایجاد شده است.

تقویم
تقویم مایایی

ولی این تقویم چگونه کار می کند؟

سال مبدأ در شمارش طویل مایایی در «0.0.0.0.0» آغاز می شود. هر صفر از 0-19 تغییر می کند که هرکدام نشاندهنده ی روزهای مایایی است. مثلا اولین روز از شمارش طویل به صورت 0.0.0.0.1 نوشته می شود. این عدد اضافه می شود تا روز 19. با افزوده شدن 1 روز دیگر یعنی 20 روز به صورت زیر نوشته می شود: 0.0.0.1.0 این شمارش تا 0.0.1.0.0 ادامه می یابد(حدود یک سال ) و همینطور تا 0.1.0.0.0 (حدود 20 سال) و 1.0.0.0.0 (حدود 400 سال). حالا مثلا تاریخ 2.10.12.7.1 در تقویم مایایی نشان دهنده ی تاریخ تقریبی 1012 سال و 7 ماه و 1 روز است.

سنگ تراش
سه ستون نوشته شده توسط مایایی ها: ستون سمت چپ نشاندهنده ی تاریخ 8.5.16.9.9 یا 156 میلادی است.

واقعا تقویم جالبی است. ولی این تقویم با پایان جهان چه ارتباطی دارد؟ رسالت مایایی تماما بر این اساس است که هنگامی که شمارش بلند مایایی تمام شود، یک اتفاق بدی بوقوع خواهد پیوست. متخصصین مایا از هر دو عدد 13 و 20 استفاده می کنند. طبق نظر ایشان پایان این دوره می تواند در 13.0.0.0.0 روی دهد. و این تاریخ برابر با 5126 سال است. این شمارش بلند دوره در 0.0.0.0.0 آغاز شده است که مطابق 11 آگوست 3114 پیش از میلاد می شود. حالا مسأله را متوجه شدید؟ شمارش طویل دوره ی مایاها در 5126 سال بعد از این تاریخ یعنی در 21 دسامبر 2012 به پایان می رسد.

 

روز رستاخیز

زمانی که چیزی تمام می شود (حتی چیز بی خطری مثل یک تقویم باستانی)، مردم گمان می کنند که نهایی ترین احتمالات برای پایان تمدن روی خواهد داد. از طرف دیگر باستان شناسان و اسطوره شناسان معتقدند که مایایی ها یک عصر روشنگری را برای سال 13.0.0.0.0پیش بینی کرده اند. ولی واقعیت این است که شواهد کافی برای چنین رستاخیز عظیمی در آن روز در دست نداریم!!

تهدیدهایی برعلیه زمین و نوع بشر تا بحال مطرح شده اند: برخورد سیارکها، سیاهچاله ها، انفجارات پرتوگاما در کهکشانهای نزدیک، دوره ی یخبندان و جابجایی قطبین. ولی هیچ شاهدی برای روی دادن یکی از این اتفاقات در 2012 وجود ندارد. این اتفاقات هر زمانی می توانند روی دهند و هیچ ارتباطی با تاریخ خاصی ندارند. هر کدام از این تهدیدها نیاز به یک مقاله ی مستقل دارد که توضیح داده شود که چرا  دلیلی برای روی دادن آنها وجود ندارد.

برخورد سیارک

نکته ی جالب این است که باستان ستاره شناسان مایایی هنوز اختلاف نظر دارند که آیا پایان تقویم در 13.0.0.0.0 است یا 20.0.0.0.0(حدود سال 8000 میلادی).

هرم

در نتیجه، این قبیل پیش بینی ها نه تنها مبنای علمی ندارد بلکه از خرافات و اعتقادات اسطوره ای اقوام باستانی ریشه گرفته است. توجه مردم جهان به این قبیل خرافات نشان دهنده ی عمق خرافه پرستی و جهل علمی نسبت به یافته های دقیق و جهانی علمی امروز  است. در واقع پیشرفت علم و تکنولوژی تأثیر زیادی در سطح علمی و درک عمومی اقشار جوامع انسانی بازی نکرده است!!

 

اینکه چطور به نتایج عجیب و غریب یک تقویم باستانی گم نام چنین اطمینان و توجهی می شود، روحیه ی غیر علمی و نادقیق مردم تحصیل کرده ی امروز را نشان می دهد.


ارسال در تاريخ شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, توسط روح الله