ندای هدایت

 

این مطالب صرفا جنبه اطلاع رسانی دارد و  طرفداری از گروه خاصی نمی باشد


فرقه دیویدیان :

 

 

مابین 28 فبریه 1993 تا 19 اوریل 1993، حدود 80 مرد، زن و کودک که در محل زندگی خود نزدیک شهر Waco واقع در ایالت Texas در صلح و ارامش در حال زندگی بودند، در نتیجه ی عملیات انجام شده توسط دو دستگاه امنیتی ایالات متحده ی امریکا یعنی FBI2  و 3 ATF کشته شدند. در این حادثه 4 نفر از ماموران ATF نیز جان خود را از دست دادند.

گروهی غیرنظامی که در مرکزی مذهبی تحت عنوان Mt. Carmel Center زندگی می کردند و تحت عنوان فرقه ی Davidian شناخته می شدند.
ماجرا در 28 فبریه با یورش ناگهانی به شیوه ی جنگی اغاز شد و با شلیک گلوله از هلیکوپتر به سمت اقامتگاه زن ها و بچه ها تکمیل شد و بدنبال ان محاصره ی طولانی مدتی اغاز گردید. در 19 اوریل، دولت امریکا تانک ها را برای تخریب و نابودی و پخش کردن گاز در ساختمانی که مردم در ان زندگی می کردند، به محل اعزام کرد. دولت امریکا اعلام کرد که انها بدلیل نگرانی های خود از وضع بهداشتی محل اقامت دیویدیان و جلوگیری از ازار و اذیت کودکان توسط David Koresh، رهبر فرقه ی دویدیان و همچنین طولانی شدن مدت زمان ماموریت و محاصره و در نتیجه خسته شدن ماموران FBI، تصمیم به انتشار گاز در محل خانه ی تحت محاصره می گیرد.

تانک ها حفره های بزرگی در دیوارهای ساختمان ایجاد کردند و به سمت ان هجوم بردند. دولت اعلام کرد که انها تنها میخواستند با ایجاد حفره در دیوارهای ساختمان و انتشار گاز به داخل، مردم را مجبور به ترک ساختمان کنند اما این در حالی بود که هیچ یک از دیویدیان از ساختمان خارج نشدند.

بعد از هجوم تانک ها به سمت ساختمان، اتش سوزی اغاز شد و اتشی بسیار وحشتناک و جهنمی در حدود 40 دقیقه ساختمان را سوزاند و انرا با خاک یکسان کرد. در حالیکه انها در حال تماشای شعله های مهیب اتش از تلویزون بودند، همگان متعجب بودند که چرا دیویدیان از ساختمان غرق در اتش خارج نمی شوند. 75 نفر در اتش به هلاکت رسیدند.

 نگرانی های عمومی بر محور چگونگی مرگ 33 زن، کودک و نوزاد در این حادثه، متمرکز شده بود. بقایا و اجساد انها در اتاقی بهم چسبیده که ابدار خانه و محل ذخیره ی مواد غذایی بود، پیدا شد. این اتاقی بود که امریکاییان انرا "انبار بزرگ" نامیدند.

شواهد و مدارک موجود باعث شد تا بعضی از امریکایی ها به این نتیجه برسند که فرقه ی دیویدیان به عمد توسط دولت امریکا کشته شدند. یک فیلم توسط یک وکیل به نام Linda Thomson  در اثبات تعمد دولت امریکا در کشتار دیویدیان، ساخته شد. فیلم شامل بخشی است که نشان می دهد در پشت ساختمان، از دهانه ی لوله ی یک تانک پخش کننده ی اتش، اتش در حال خارج شدن به سمت ساختمان است. بخش دیگری از فیلم نشان می دهد که کارمندان یونیفورم دار ارتش امریکا که در محل حاضر بودند و تانک هایی که به تیغه های پهن همانند تیغه های ماشین های برف روب مجهز بودند، اثار و بقایای باقی مانده از اتش سوزی را به سمت خرابه های ساختمان که درحال سوختن بودند، منتقل می کنند. این فیلم و تصاویر در سرتاسر امریکا پخش شد و موجبات خشم و اعتراض فراوان مردم را فراهم کرد.

دولت امریکا باز هم تکرار کرد که تانک ها با ایجاد حفره در دیوارهای ساختمان، قصد داشتند تا بدین ترتیب دیویدیان را از ساختمان خارج کنند و راهی برای خروج انها ایجاد کنند اما دیویدیان از انجام این کار سر باز زدند و با ایجاد و قرارگرفتن در اتش، اقدام به خودکشی کردند

بعضی ها بیان کردند که تصاویر تانک پخش کننده ی اتش گمراه کننده بوده است. انها می گویند که تانک ها بطور تصادفی با چراغ های نفتی موجود در ساختمان برخورد کردند و در نتیجه ی وجود مواد اتش گیر و همچنین  سوخت های رایجی که در منازل نگهداری می شود، اتش سوزی اغاز شده است. فریاد های عمومی برای اغاز بررسی کنگره درباره ی این حادثه بلند شد.

دو سال بعد از اتش سوزی 19 اوریل، بمبی در ساختمان Murrah  در شهر اوکلاهاما جایی که دفاتر دولتی فراوانی وجود دارد، منفجر شد. رسانه ها و جریان خبری امریکا، بلافاصله انفجار اوکلاهاما را به معترضین و کسانی که دولت را در هولوکاست واکو مقصر می دانستند، نسبت دادند. معترضین و تظاهرات کنندگان به هولوکاست رخ داده در واکو، اعلام کردند که بمب گزاری در ساختمان Murrah توسط دولت امریکا انجام شده است تا بدین وسیله طبق قانون اساسی زمینه برای خاموش کردن و توقف رسیدگی های قانونی در مورد جنایت واکو، فراهم شود.
در نهایت، پس از گذشت بیش از دو سال از جهنم ایجاد شده در تاریخ 19 اوریل 1993 در واکو، کنگره دادرسی های دراز مدت را اغاز کرد. دادرسی ها به منظور پی بردن به حقیقت و بیان ان تحت هر شرایطی، برگزار می شد. قول داده شده بود که دادرسی ها به جدل و ستیزهای موجود پایان دهد.

اولین شرط برای بررسی و تحقیق جدی درباره ی مرگ مشکوک دیویدیان، بررسی گزارش کالبد شکافی اجساد قربانیان حادثه و مدارک فیزیکی موجود در محل رخ دادن حادثه می باشد اما کنگره گزارش های کالبدشکافی و همچنین بیشتر مدارک فیزیکی موجود را مورد بررسی قرار نداد و انهارا نادیده گرفت. در عوض، کنگره اقدام به دادرسی کردن از یک خبرنگار که کتابی راجع به حادثه ی واکو نوشته بود، کرد.

یکی دیگر از شاهدان دادرسی، دختر نوجوانی بود که ادعا کرده بود توسط David Koresh مورد ازار و اذیت جنسی گرفته بوده است. بعد ها مشخص شد که این دختر، هرگز در Mt. Carmel Center  زندگی نکرده بوده است و شهادت ارایه شده توسط دختر، بوسیله ی یکی از نزدیکان این دختر اماده و به او داده شده است.

کنگره در بررسی مدارک فیزیکی موجود، بسیار گزینشی عمل می کرد. هنگامی که سوال های اساسی و روشن کننده ی حقیقت پرسیده می شد، کارمندان و سوال شوندگان دولت این حق را داشتند که به هر سوالی که خواستند پاسخ دهند.

بعد از دادرسی های سال 1995، بنظر می رسد که تظاهرات و اعتراضات نسبت به این جنایت، پایان یافته است.

اما پاییز سال 1996، موزه ی الکترونیکی Waco Holocaust در دنیای مجازی راه اندازی شد. در این موزه، گزارش های کالبد شکافی و دلایل و مدارک قانونی فراوانی برای پی بردن به حقیقت ماجرا وجود دارد.

 

این مدارک حقایق تکان دهنده ای را اشکار می کند: بسیاری از دیویدیان قبل از تاریخ 19 اوریل که تانک ها به ساختمان حمله کردند و انجارا به اتش کشیدند، مرده بودند. بعضی از مادران و بچه ها چندین هفته قبل از حمله ی تانک ها مرده بودند.  اجساد بسیاری از دیویدیان بطور انتخاب شده از بین رفته بود تا زمان و دلیل مرگ انها پنهان بماند. حمله ی تانک ها و اتش سوزی، به منظور منحرف و پنهان کردن حقیقت و از بین بردن صحنه ی مرگ و جنایت انجام شده است

کاترین اندرید پیش از اتس سوزی

کاترین اندرید پس از سوختن در اتش

شاری دیویل پیش از اتش سوزی

شاری دیویل پس از سوختن

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در نماز جمعه 88/3/29 و اشاره ایشان به واقعه واکو


آن چیزى که در این بین از همه بدتر و زشت‌تر به چشم من آمد، این حرفهائى بود که به عنوان دلسوزى از حقوق بشر و سختگیرى به مردم، از زبان این دولتمردان آمریکائى صادر شد که: ما از اینکه با مردم چنین رفتار بشود، مخالفیم؛ ما نگرانیم! شما نگران مردمید؟! شما چیزى به نام حقوق انسان را اصلاً قبول دارید؟! افغانستان را کى‌ به خاک و خون کشید و هنوز هم دارد میکشد؟ عراق را کى‌ زیر چکمه‌ى نظامیان خودش تحقیر کرد؟ در فلسطین چه کسى به دولت صهیونیست ظالم این همه کمک سیاسى و مادى کرد؟ در خود آمریکا – انسان واقعاً تعجب میکند – در زمان دولت همین حزب دموکرات، در زمان ریاست جمهورى شوهر همین بانوئى که حالا اظهار نظر میکند، هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقه‌ى داوودى را زنده زنده در آتش سوزاندند. این که دیگر جاى انکار نیست. همین حضرات، همین دموکراتها این کار را کردند. فرقه‌ى داوودى‌ها به قول خودشان دیویدى‌ها – به دلیلى مورد غضب دولت آمریکا قرار گرفتند و به منزلى رفتند و در آنجا متحصن شدند. هر چه کردند، بیرون نیامدند. اینها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو این خانه، زنده زنده سوختند. شما حقوق بشر میفهمید یعنى چه؟! به نظر من این مسئولان و سیاستمداران اروپائى و آمریکائى قدرى بایستى شرم و حیا را هم براى خودشان وظیفه بدانند. جمهورى اسلامى، پرچم‌دار حقوق انسان است. دفاع ما از مردم مظلوم در فلسطین، در لبنان، در عراق، در افغانستان، در هر نقطه‌اى که مردم مظلوم واقع شدند، نشانه‌ى همین است. نشانه‌ى این است که پرچم حقوق بشر به وسیله‌ى اعتقاد به اسلام، ایمان به اسلام در این کشور برافراشته شده است. ما احتیاج نداریم که براى حقوق بشر کسى ما را نصیحت کند.


 

 

 

 

ارسال در تاريخ چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط روح الله


فارس: بزرگترین ناو هواپیمابر امریکا، در روزهای آینده، برای کسب اجازه جهت ورود به خلیج فارس، به "ایستگاه سپاه" خواهد رسید.


رسانه‌های خارجی روز گذشته در حالی از اعزام یکی از قدیمی‌ترین ناوهای هواپیمابر امریکا به نام "اینترپرایز" به خلیج فارس خبر دادند که این اقدام یعنی اعزام ناوهای هواپیمابر به منطقه، به امری روزمره و همیشگی از سوی امریکایی ها تبدیل شده است.

بنا بر آنچه رسانه‌ها منتشر کردند، ناو هواپیمابر "اینترپرایز" به عنوان بزرگترین ناو آمریکا و اولین ناو هواپیمابر با سوخت هسته ای در دنیا با وزن 85 هزار تن به همراه شناورهای نظامی همراهش در میان تدابیر شدید امنیتی روز چهارشنبه گذشته از کانال سوئز عبور کرد تا در روزهای آینده در خلیج فارس و احتمالا در بحرین (محل استقرار ناوگان پنجم امریکا) مستقر شود.
ناو هواپیمابر آمریکایی اینترپرایز

هرچند این اقدام نیز همچون گذشته با تبلیغات رسانه ای و اخباری نظیر بسته نگه داشتن راه های منتهی و موازی با کانال سوئز و همراهی 5 شناور جنگی و یک زیردریایی اتمی، همراه بود، اما این هیمنه پوشالی باعث نخواهد شد تا این غول عظیم دریایی ارتش آمریکا، هنگام عبور از تنگه هرمز به سپاه پاسداران جواب پس ندهد.

بنا بر ماموریت تعریف شده برای نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یکی از مهم ترین اقدامات روزمره این نیرو، رهگیری ناوگان های بیگانه حاضر در خلیج فارس است که طی آن، پاسداران حاضر در این منطقه که همگی مسلط به زبان های خارجی هستند، کار ثبت عبور و مرور شناورهای خارجی را برعهده دارند.

این نقطه یک ایستگاه  بین المللی به نام سپاه استیشن (Sepah station) است و همه شناورهای عبوری از تنگه هرمز موظف هستند که خود را به نیروهای ایرانی معرفی کنند.

برهمین اساس کلیه ترددها در این منطقه اعم از شناورهای تجاری و نظامی که عبور بی ضرر از تنگه هرمز دارند، کنترل می شوند که این امر شامل تمامی ناوگروه‌های امریکایی از جمله ناوهای غول پیکر هواپیمابر آنها نیز خواهد شد.

البته این رهگیری و سوال و جواب تنها محدود به تنگه هرمز نیست بلکه حتی قبل از آن، فعالیت نیروهای سپاه آغاز می شود. شنودها از ورای منطقه آغاز و رهگیری برای "مثبت کردن" (کسب اطلاعات از شناورهای بیگانه) در این منطقه انجام می شود.

در این محدوده هرشناوری در هر زمانی که وارد خلیج فارس شود، از طریق سیستم های شنود، یگان های شناوری، رهگیری با هواپیماهای بدون سرنشین و سامانه های راداری رصد و شناسایی شده و تحت کنترل سپاه قرار می گیرد.
گشت های دریایی سپاه در خلیج فارس

از آنجایی که بیشترین بار ابهت این ناوگروه‌های آمریکایی در تبلیغات رسانه‌ای آن خلاصه می‌شود، وقتی شناورهای ناوگان های نظامی آنها قصد ورود به خلیج فارس را دارند به طور عمده به صورت کاروانی وارد می شوند؛ مثلا 4 فروند همراه هم.

یکی از نکات حائز اهمیت، این است که شناورهای آمریکایی برای خودشان حریم امنیت تعریف کرده اند که این حریم در سایر نقاط دنیا رعایت می شود.


به عنوان مثال حریم ناوهای هواپیما بر آمریکایی در دنیا 10 کیلومتر است یعنی در شعاع کمتر از 10 کیلومتری این شناور هیچ جنبنده ای نباید باشد.

بر همین اساس در بسیاری از نقاط دنیا وقتی این ناوها وارد تنگه‌ها و کانال ها می شوند آن تنگه به مدت 24 ساعت بسته می شود تا نیروهای آمریکایی به راحتی عبور کنند (مانند آنچه در اخبار منتشر شده از عبور "اینترپرایز" از کانال سوئز عنوان شد).

هیچ شناوری حق نزدیک شدن به این ناوها را ندارد به ویژه اگر آن ها تشخیص دهند که آن شناور، شناور نظامی است. اما این قانون نانوشته در "تنگه هرمز" معنایی ندارد چراکه جمهوری اسلامی ایران این حریم را قبول نداشته و البته آمریکایی‌ها هم چاره ای جز گردن نهادن بر این واقعیت ندارند و بهمین دلیل است که معمولا به همراه ناوهای سایر کشورها وارد نمی شوند چرا که نمی خواهند هیمنه ظاهری شان جلوی آنها شکسته شود.

اما به هرحال تمام سعی خود را می‌کنند تا به شکل‌های دیگر مانع از نزدیکی گشت های شناسایی سپاه به خود شوند.

مثلا گاهی حتی با هماهنگی کشورهای جنوب خلیج فارس، در سکوت رادیویی و در بین شناورهای تجاری و با سرعتی به اندازه سرعت آن ها به سمت تنگه هرمز می آیند و حتی کشور عمان هم که ایستگاه بین المللی دارد آن ها را صدا نمی زند ولی به دلیل قدرت و تسلط بالای نیروهای سپاه، به خوبی آن ها شناسایی می شوند.

آمریکایی ها برای فرار از این سوال و جواب، ساعات مختلفی در روز را آزموده اند تا بلکه نیروهای سپاه هوشیار نباشند. مثلا ساعت 12 نیمه شب یا 3 و 4 بامداد را تجربه کرده اند اما همیشه رهگیری شده اند.

آنها حتی آبراه خود را از آب‌های بین‌المللی به آبهای عمان تغییر می‌دهند ولی باز هم رهگیری می‌شوند چرا که نقاطی در تنگه هرمز هست که آن ها مجبورند تغییر مسیر دهند.

حال باید دید فرماندهان ارتش آمریکا چه راهی را برای جواب پس دادن این غول 50 ساله که در بسیاری از جنگ‌ها از جمله جنگ آمریکا علیه عراق در سال های 1991 و 2003 مشارکت داشته و بنا بر گزارشهای منتشره، آخرین ماموریت خود را سپری می‌کند، برمی‌گزینند؟

آیا مانند گذشته، سعی در فرار بیهوده از این "سوال و جواب تحقیرآمیز" خواهند داشت و یا بدون دست و پا زدن، برای ورود به خلیج فارس از سپاه پاسداران "کسب اجازه" خواهند کرد
ارسال در تاريخ سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, توسط روح الله